آخرین ارسالی های انجمن
«در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده میشد. نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند.
هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند ، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعریف کنند.
هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند».
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است.
با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.
با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.
با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.
این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.
نتيجه : اگر این روزها فقط خبرهای بد می شنويم ، اگر هیچ کدام به فکر عزت نفس مان نيستيم و اگرهمگي در فکر زدن پنبه همدگر هستيم ، بدانيم که به سندرم «شکنجه خاموش» مبتلا شده ايم .
این روزها همه خبرهای بد را فقط به گوشمان میرسانند و ما هم استقبال میکنیم .... دلار گران شده ... طلا گران شده ... کار نیست ...مدرسه ای آتش گرفت ... دانش آموزان راهیان نور در جاده کشته شدند... زورگیری در ملاعام
این روزها هیچ کس
به فکر عزت نفس نیست شما چطور؟ ... ما ایرانیها دزدیم ... ما ایرانیها هیچی نیستیم ... ما ایرانی ها از زیر کار درمیرویم ... ما هیچ پیشرفتی نکردیم فقط توهم میزنیم ...
این روزها همه در
فکر زیرآب زدن بقیه هستند شما چطور؟این روزها همه احساس می کنند در زندانی بدون
دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند
نظرات ارسال شده